سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه کسی که پاره ای از آنچه را دارد، نمی بخشد، محبّت کامل دوستش را می خواهد ؟ [عیسی علیه السلام]
 
دوشنبه 101 خرداد 23 , ساعت 2:7 صبح

بلیط هواپیما تهران به کراچی

الهی آنرا که هدایت نمایی کس نتوان به گمراهی رهنمون سازد

الهی آنکه نپذیرفت هدایتت را ،هیچ کس نتواند که هدایت سازد

الهی چشمانی دارم که بی لطف تو نابیناست

گوشهایی که بی صوت دل انگیزت ناشنواست

و زبانی که چون در کلامی غیر از عشق بچرخد لال است

اسیر لکنت و فارغ ز معناست

الهی هیچم که از هیچ کمتر و چون قاصدک رقصان بر باد

نمیدانم به چه نازم که زود میروم از یاد

بسی در کبر گمان بردم  که اندیشه م

به این هستی گمانم برد که ریشه م

نمیدانستم شاید که بر نقش همی خاک

به هر دم بر درخت زندگانی چو تیشه م

چگونه خواندمی من ..که من دیگر نماند

به عقلی دست کشیدم که آن عقل  هم دگر هیچ چیز نداند

الهی در مصیبت نام تو فریاد سازم

چو رفت از من بلا ..

چه زود از تو رخسار ببازم

کی ام من..؟ به چه نازم؟

ز آبی بد بو تا پوسیدگی در خاک؟

به مستی در پی یک دانه از تاک؟

چگونه یاد من میرفت که مرگ در کمین است

که علم یابم اگر چه در بر چین است

به نادانی چه فریادها ز دانایی به پا کردم

خدایا همچو طبلم که خود را من صدا کردم

به هر لحظه به لطف و صدها اشاره

بگفتی آی به نزدم

نکن این ریسمان مهر را پاره پاره

چه غافل هستم و بودم

پی هر رنگ و آهنگی

به هر لطف تو رنجور

میزدم بر دل چنین سنگی

خدایا مرا رقصی نما

آهنگش تو باشی

مرا خاموش کن در خویش

که خاموشیش تو باشی

گرم یک ترانه برخواست از دل

تو لطفی کن

که شعر آن ترانه ش تو باشی

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ