سه شنبه 93 اردیبهشت 2 , ساعت 11:36 صبح
و یک گاه اویی غریبه می آید و می دزدد...می دزدد تو را از تو بودن...از نو بودن...
توی دیگر،تو را می کند و می برد...شاید از تمامی لحظات...
توی دیگر،تو را می کند و می برد...شاید از تمامی لحظات...
نوشته شده توسط nhi | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ