یکشنبه 93 فروردین 17 , ساعت 11:8 صبح
منو جونپناه خودت کن برو بذار پای این آرزو واستم به هر کی بهم گفت ازت رد شده قسم میخورم من خودم خواستم منو جون پناه خودت کن برو من از زخمهایی که خوردم پرم تو باید از این پله بالا بری تو بالا نری من زمین میخورم درست لحظهای که تو باید بری اسیر یه احساس مبهم شدیم ببین بعد یک عمر […]
نوشته شده توسط nhi | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ